دل ما و صفای بارانت، از دعای تو سبز و سیرابیم
«و من الماء کل شئ حی» همه مدیون حضرت آبیم
از زلال تو
روشنیم ای آب، دل به دریا که میزنیم ای آبموج در موج
شرح دلتنگی ست، لب هر جوی اگر که بیتابیمدجله هر شب
هزار و یک قصه از نیستان سامرا داردمثل ما که
هزار و یک سال است زائر غصههای سردابیمبی تو یک
روزِ خوش نبود و نرفت آبِ خوش از گلویمان پایینیا سرابیم بی
تو در پوچی یا که در خواب خویش مردابیمکی بتابی تو
یک شبِ بی ابر، بر شبستان حوض کوچکمان؟و ببینیم باز
هم با تو، غرقِ تسبیح موج و مهتابیم
قاسم صرافان